۱۳۹۸ اردیبهشت ۱۰, سه‌شنبه

مجاهد شهید زهرا شفائی


مشخصات مجاهد شهید زهرا (مریم) شفائی
محل تولد: اصفهان
تحصیلات: دانشجوی ادبيات
سن: 24
محل شهادت: تهران
تاریخ شهادت: 1361

مجاهدشهید مریم شفائی در سال ۱۳۳۸ در خانواده مجاهد شفائی در اصفهان به دنیا آمد دوران تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در اصفهان گذرانید و به دلیل شرایط سیاسی در خانواده با مسائل سیاسی و مبارزاتی آشنا شد. وی در سال ۵۶ برای ادامه تحصیل به تهران آمد و در دانشکده ادبیات تهران رشته زبان و ادبیات عربی به تحصیل مشغول شد و پس از مدت کوتاهی در زمره فعالین جنبش دانشجویی به فعالیت‌های انقلابی روی آورد. مجاهد شهید مریم شفائی در جریان انقلاب به اصفهان بازگشت و در آنجا به فعالیتی شبانه‌روزی پرداخت وی پس از پیروزی انقلاب با سازمان مجاهدین ارتباط برقرار کرد و از پاییز سال ۵۹ در رابطه با نهاد محلات سازمان به فعالیت هایش ادامه داد. وی در انجمن خواهران مسلمان یافت آباد در محلات جنوب شرق به سازماندهی و بسیج خواهران و مادران ستم کشیده منطقه مشغول بود که با عشق و علاقه زیاد و انگیزه ای بسیار قوی به انجام وظایف انقلابی خویش می‌پرداخت.

 مجاهد شهید مریم شفائی از روحیه بسیار بالایی برخوردار بود که این روحیه مقاومت جسارت بالای انقلابی در مرحله بعد از ۳۰ خرداد و شروع مبارزه مسلحانه انقلابی خود را به خوبی بارز ساخت.

مجاهد شهید سوسن میرزایی که در فاز نظامی مسئول مریم بود درباره‌اش می‌گفت. «سراپای وجود مریم انگیزه است و اگر در زیر شکنجه تکه تکه اش بکنند او یک کلمه حرف نخواهد زد...».

مریم پس از شنیدن خبر شهادت های پی‌درپی پدر و مادر و برادران و دیگر اعضای خانواده اش که به وسیله دژخیمان خمینی تیرباران می‌شدند، میگفت برای نبرد با خمینی باید بیش از اینها بها پرداخت و جنگید.

مریم در کارها و مسئولیت‌هایش بسیار فعال و چشمگیر بود و همواره می‌گفت: یک پایگاه که مجاهدی در آن زندگی می‌کند دقیقاً باید یک پایگاه انقلابی باشد و همه چیز درسر ساعت و وقت و جای خودش باشد.

سرانجام مریم پس از ماه‌ها مبارز در فاز نظامی هنگامی که به همراه همسر و یکی دیگر از همرزمان مجاهدش مجاهد شهید علی انگبینی در خیابان در حال تردد بودند به یکی از تورهای بازرسی مزدوران خمینی برخورد کردند. آنان قهرمانانه تا آخرین گلوله جنگیدند و تنها اجساد بی جان خود را به دست دژخیمان خمینی سپردند.                             

 یادش گرامی باد

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۸ فروردین ۳۱, شنبه

مجاهد شهید محمد تشرفی


مشخصات مجاهد شهید محمد تشرفی
محل تولد: سمنان
تحصیلات: ديپلم
سن: 27
محل شهادت: سمنان
تاریخ شهادت: 1367

متاسفانه از اين شهيد  قهرمان عکس، خاطرات و زندگینامه نداريم بنابراين از هموطنانى كه اين قهرمان خلق را مي‌شناسند درخواست داريم اطلاعات خود را به آدرس aida.nikjo@gmail.com براى ما ارسال كنند.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۸ فروردین ۲۶, دوشنبه

مجاهد شهید فاطمه هاشمی


مشخصات مجاهد شهید فاطمه هاشمی
محل تولد: دامغان
شغل: حسابدار
سن: 37
تحصیلات: لیسانس حسابداری
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: 1367

فاطمه هاشمی در دامغان متولد شد و فارغ‌التحصیل در رشتهٌ حسابداری بود. قبل از سال۵۷ هنگامی که کارمند دانشگاه تربیت معلم بود با سازمان آشنا شد و به هواداری از مجاهدین برخاست. در انقلاب ضدسلطنتی فعالانه شرکت داشت و در سازماندهی تظاهرات و اعتراضات نقش مؤثری ایفا کرد. 
از سال۵۸ در ارتباط با انجمن دانشجویان مسلمان در تهران قرار گرفت و فعالیتش را ادامه داد. کارگزاران ارتجاع حاکم، در شهریور۵۹ او را به‌خاطر هواداری از سازمان، از کار اخراج کردند. در سال ۶۰‌ـ ۵۹ در انجمن محلات در جنوب تهران به فعالیت خود ادامه داد. در ۲۰مرداد۶۰ دستگیر شد و تا سال۶۳ در شکنجه‌گاههای خمینی در اسارت به‌سر برد. 
بعد از آزادی از زندان مصمم‌تر، برای وصل به سازمان و ادامهٌ مبارزه به تلاش دست زد. او در یادداشتی نوشته بود: «…‌بعد از این‌که از زندان آزاد شدم، دیگر نتوانستم مانند قبل به زندگی معمولی برگردم، به‌خاطر آگاهی که از درون زندان کسب کردم…، اساساً من به‌منظور جنگیدن با خمینی و فدا کردن خودم به این‌جا آمدم». مجاهد شهید فاطمه هاشمی (شهلا) در سال۶۵ به منطقه اعزام شد. در سال۶۶ در یکانهای رزمی سازماندهی گردید و در عملیات کبیر فروغ جاویدان قهرمانانه جنگید و به کهکشان جاودانه‌فروغها پیوست.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۸ فروردین ۱۸, یکشنبه

بهای آزادی، فدای همه چیز - نگاهی کوتاه به زندگی جاودانه‌فروغ اشرف، مجاهد شهید محمد قیومی


مشخصات مجاهد شهید محمد قیومی
محل تولد: ميبد
شهيدان سرافراز اشرف
سن: 44
محل شهادت: شهر اشرف
تاریخ شهادت: 1390

آن که یک روز خود را نگهبان و حافظ دژ شرف و پایداری نامید و تعهد داد که همواره در تلاش باشد تا هرچیز اشرف را باشکوهتر و زیباتر بسازد، خونش را وثیقه تعهدش کرد.

محمد قیومی پس از اخذ دیپلم به سربازی رفت و در سال ۶۷ در جریان جنگ ایران و عراق اسیر شد اما زنجیرهای اسارت نتوانستند قلب او را اسیر کنند. او در همان دوران اسارت، خواستار پیوستن به ارتش آزادیبخش ملی ایران شد. و نوشت: ”به‌دلیل پاسخ به ندای وجدان برای آزادسازی مردم میهنم از دست بقایای رژیم خمینی، به ارتش آزادیبخش ملی ایران می‌پیوندم“. از تعهد نامه مجاهد شهید محمد قیومی

تمامی لحظات زندگی مجاهد شهید محمد قیومی از آن لحظه که مجاهد بودن را انتخاب کرد، گواه تلاش او برای پرداخت بهای نام و نشان مجاهد خلق است. و او در تمامی بیست‌و دو سال پس از انتخابش، همواره در همه دورانهای ارتش آزادیبخش انتخاب مجاهد بودن و مجاهدت کرد. محمد در یکی از نامه‌هایش می‌نویسد: ”بالاترین افتخار و آرزویم اینست که پس از مرگ روی سنگ قبرم نوشته شود مجاهد شهید محمد قیومی زیرا در ذهنم هیچ آرزویی برایم بالاتر از این نبوده و نیست و آن هم چیزی نیست به جز پاکی این رهبری که انسانیت و شرف و همه چیزم را از آنها گرفته‌ام و در مسیر و خط آنها هم همه چیزم را می‌دهم. 
بهایش هرچه باشد می‌دهم باخون برایش هرچه باشد می‌دهم من جان منم من اشرفی فرزند ایرانم رهم آزادی است و عشق من ایران“.

در میان دورانهای پرفراز و نشیبی که محمد طی کرد، دوران پایداری ۸ساله و ابتلائات آن برجسته‌تر است و او از همه آنها سرفراز بیرون آمد.

محمد در گزارشش پس از حضور در یکان تشییع شهیدان ۶ و ۷مرداد ۸۸ در اشرف نوشت: ”روز مراسم لحظات زیادی داشتم که اصلی‌ترین آن این بود که‌ای کاش جای شهدا بودم. ولی این بار نه از موضع پایین بلکه دقیقاً از موضع افتخار و سربلندی و به همین خاطر در همانجا با خودم عهد کردم در اولین فرصت یکبار دیگر تجدیدعهد کرده و اعلام کنم که می‌خواهم در یگان ۷۲ و در چادر خاوران ثبت‌نام نمایم“.

اکنون، او در خاک اشرف، درخاک امام حسین علیه‌السلام، در یگان ۷۲تن، سر در پای آستان حسین علیه‌السلام نهاده است. درود بر عزم و رزم مجاهد شهید محمد قیومی.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۸ فروردین ۱۷, شنبه

نگاهی کوتاه به زندگی جاودانه‌فروغ اشرف، شهید مجاهد خلق، مجید عبادیان


مشخصات مجاهد شهید مجید عبادیان
محل تولد: شهر کرد
شهيدان سرافراز اشرف
سن: 50
محل شهادت: شهر اشرف
تاریخ شهادت: 1390

«با سلام به تمام آنهایی که در راه آزادی جان باختند و با خونشان آن را آبیاری و حراست کردند و با سلام به شهیدان قیام ایران و با سلام به تمام خواهران و برادرانم از شهر مقاومت، اشرف تا تمامی نقاط جهان. آنهایی که با گوشت و پوست خودشان برای دفاع از آزادی به اعتصاب غذا شتافتند و ذره ذره وجودشان را در این راه ریختند. انشاالله که لایق این همه بزرگی و کرامت باشم».

سخن دیگر قهرمان مجاهد خلق در روزهای تهاجم دشمن به اشرف این بود که: من هم با تمام وجودم حاضرم در این راه تا پای جان بایستم حتی اگر دژخیمان، اشرف را اوین هم بکنند، تا پای جان در رکاب و همراه و یاور خواهر مریم و برادر می‌مانم و از سنگر اشرف؛ این دژ شکست‌ناپذیر، تا سرنگونی رژیم ضدبشری خامنه‌ای با تمام وجودم دفاع و خروج از آن را نمی‌پذیرم الا این‌که برویم نزد خلقمان و نزد مردم خودمان با خواهر مریم در تهران.

مجید عبادیان پس از تحصیلاتش در شهرکرد، با تأسیس یک شرکت ساختمانی، زندگی مرفهی داشت، اما مواهب زندگی چندان او را به‌خود نمی‌گرفت و روح و دلش را پر نمی‌کرد. گویا دنبال دنیاaی د‌یگری بود. در این رهگذر وقتی در سفر به آلمان، با هواداران مجاهدین آشنا شد، موجی از احساس دین نسبت به ملت و عشق به‌آزادی در درونش برانگیخته شد و دیگر او را آرام نگذاشت. مجید همه چیز را رها کرد و به‌طور تمام وقت به مبارزه و فعالیت علیه رژیم ولایت‌فقیه پرداخت.

اما این هم هنوز او را راضی نمی‌کرد. سرانجام مدتی پیش از عملیات فروغ جاویدان، برای رزم آزادی به جوار خاک میهن و قرارگاههای مجاهدین شتافت و از آن پس یک رزمنده پرشور مجاهد خلق در ارتش آزادی شد و جنگید و جنگید و سالها جنگید.

مجید در سالهای پایداری اشرف جنگ را به‌مداری بسا بالاتر ارتقا داد و در این راه همراه با همه خواهران و برادرانش، هر روز عزمش را جزم‌تر کرد و اراده‌اش را بیشتر صیقل زد.

مجاهد خلق مجید عبادیان، پس از شعله‌ور شدن قیام در ایران و ایمان به کانون استراتژی قیام در اشرف، سوگندش را برای جنگ صد برابر تجدید کرد و نوشت:
«این‌جانب مجید عبادیان دهکردی به‌عنوان یک مجاهد خلق اشرف، در این دور از تاریخ مبارزاتی میهنم در شرایطی که «اشرف» این دژ پولادین عزم و اراده و کانون استراتژیکی نبرد، هم‌چون شمشیر حضرت علی؛ همان شمشیری که خمینی‌چیان را به خاک افکند، می‌غرد، می‌خروشد ولی تسلیم و سازش نمی‌پذیرد، تجدید سوگند می‌کنم، برای نیل به آزادی و تحقق ایرانی رها و آزاد، از ظلم و بندگی و رساندن مهرتابان و شیر همیشه بیدار به سرزمین شیر و خورشید یک دم از پا ننشینم»

و این‌چنین برای دفاع از حریم پایدار آزادی و تحقق ایرانی آزاد، در جنگی صد برابر، با دست خالی به مصاف مزدوران مهاجم و دفاع از خاک و خانه اصلی خود اشرف شتافت و خون پاکش را فدیه آزادی و رهایی مردم کرد. 

یادش گرامی و نامش بر دفتر حماسه‌های مجاهد خلق همواره تابان.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۸ فروردین ۱۵, پنجشنبه

شیفته و سبکبال - مروری کوتاه بر زندگی جاودانه‌فروغ اشرف – مجاهد شهید فاطمه مسیح


مشخصات مجاهد شهید فاطمه مسیح
محل تولد: يزد
شهيدان سرافراز اشرف
سن: 55
محل شهادت: شهر اشرف
تاریخ شهادت: 1390

تولد: ۱۳۳۵ - یزد
شهادت: ۱۹فروردین ۱۳۹۰- اشرف

«آن‌جا که آرزو، در چارچوبه تنگ خواسته‌های فردی یک دل، برای قاب یک وجود، یعنی «خود» محصور نمی‌ماند، باید یقین کرد که جهان انسانیت به پیش می‌رود». با این آرزو آشنا شویم:
«خیلی دوست داشتم شما و تمام مجاهدین را از نزدیک پیدا کنم و همراه آنها تا آخرین قطره خون و تا آخرین نفس بر علیه این آخوندهای دون صفت که به قول مادر رضاییها ”نام هر حیوانی را روی آنها بگذاریم به آن حیوان ظلم کرده‌ایم“، بجنگم». - از نامه مجاهد شهید فاطمه مسیح به رهبر مقاومت

این آرزوی شیرزنی از زنان پیشتاز رهایی ایران بود. فاطمه مسیح، که در جمعه خونین ۱۹فروردین ۹۰ در اشرف چهره در خون کشید.

نفس وجود چنین عزم و آرزویی، در زن ایرانی، جای تبریک بسیار دارد. چرا که آرزوهایی از قبیل عشق به نبرد با ظالم، اراده پرچم افراشتن در برابر ستم پیشگان، در تاریخ تمامی ملل، آرزوی سرداران، پیشتازان، و مبارزان استثنایی بوده است. اما اینک هر زنی در این شهر شرف، چنین آرزو می‌کند.

نسلی از آرزو شکفته کنون گل به گل، سرخ، در زمین شرف

فاطمه مسیح یکی از هزار زن قهرمان اشرف بود که شیفته و سبکبال و بی‌ریا عاشق مجاهدین بود و با تمام وجودش، قهر و خشم به رژیم زن‌ستیز و ضدبشری ولایت‌فقیه را نمایندگی می‌کرد. فاطمه زنی پاکباز و به‌معنای واقعی سمبل کار و مسئولیت‌پذیری بی‌نام ونشان بود.

عشق عمیق او به‌مجاهدین در تمامی دست‌نوشته‌هایی که از او به یادگار مانده موج می‌زند:
«… این‌که موفق شدم و به شهر اشرف آمدم یعنی به منزل امید و شهر شرف و آزادگی و تا جان در بدن دارم در راه مجاهدین هستم و تا نابودی این رژیم سفاک خونخوار دست از مبارزه بر نخواهم داشت. به‌امید این‌که اجازه دهید این‌جا بمانم… دلم می‌خواهد من و دخترم را در این شهر بزرگ و شهر آزادگی به‌این دلهای پرشور تمام رزمندگان آزادی پیوند دهید».

او در نامه دیگری نوشته است:
«ابتدا با نام خدا و سپس با نام امام حسین، رهبر و پیشوای عقیدتی تمام مجاهدین نامه خود را آغاز می‌کنم و درود می‌فرستم به‌ خواهر مریم و برادر مسعود که همیشه در قلبم جای دارند و به‌اندازه زیبایی روز آزادی ایران و لحظه‌های شاد آن روز دوستشان دارم و درود می‌فرستم و سر تعظیم بر روان پاک شهدا و تمام مجاهدین خلق ایران فرود می‌آورم…».

این عشق و فدا امتداد همان درخشش ستارگان خانواده قهرمان‌پرور مصباح و مسیح است. فاطمه ادامه دهنده و استمرار بخش آرمان و فدای خانواده پرافتخاری است که در سال ۱۳۶۰، قافله وار از پدر تا مادر و فرزند و همسران فرزندان، خوشه پروینی از هشت شهید قهرمان را در کهکشان شهیدان راه آزادی ایران درخشان کردند…

آری فاطمه مسیح، یادآور عزم و همت و فدای همه آن شهیدان بزرگوار و گرامی‌شد. و گویی که این آرزوی دیرینه‌اش بود. که تحقق یافت. بگذارید ادامه آرزوی او را که مادری ۵۵ساله بود بشنویم:
«من به آرزوی دیرینه‌ام رسیده‌ام و نقطه‌ی آغاز من برای مبارزات بیشتر همراه با خواهران و برادران، شوریدن و جنگیدن بر علیه خمینی صفتان دژخیم زمانه میهنمان در این‌جاست» و در یادداشتی دیگر نوشت: ”به خواهر و برادر بگوئید که من مجاهدی هستم که تا جان در بدن دارم یک ذره هم از رهبریم دور نمی‌شم و با گوشت و پوستم اشرف را نگه میدارم چونکه تمام وجودم برایم مردم و برای خونهایی که در این راه دادهایم است و هیچ شک و تردیدی ندارم ”
- از نامه‌های مجاهد شهید فاطمه مسیح به رهبر مقاومت.

راستی که به ایران، باید برای داشتن چنین زنان پیشتازی تبریک گفت. زنانی که راهشان و آرزوهای پاک و مقدسشان را اکنون تمام زنان آگاه و ستم ستیز میهن با سلحشوری تمام ادامه می‌دهند.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید