۱۳۹۸ آبان ۹, پنجشنبه

مجاهد شهید ثریا شکرانه


مشخصات مجاهد شهید ثریا شکرانه
محل تولد: يزد
تحصیلات: دانشجو زبان
سن: 26
محل شهادت: مشهد
تاریخ شهادت: 1360

متاسفانه از اين شهيد  قهرمان عکس، خاطرات و زندگینامه نداريم بنابراين از هموطنانى كه اين قهرمان خلق را مي‌شناسند درخواست داريم اطلاعات خود را به آدرس aida.nikjo@gmail.com براى ما ارسال كنند.

مریم رجوی: هر گونه رابطه و معامله با این رژیم باید به ‌توقف اعدام و شکنجه در ایران و صدور تروریسم مشروط شود.
پرونده نقض حقوق‌بشر و قتل‌عام زندانیان سیاسی باید به شورای امنیت ملل ‌متحد و دادگاه بین‌المللی ارجاع شود.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۸ آبان ۵, یکشنبه

مجاهد شهید محمد آقاجان پور


مشخصات مجاهد شهید محمد آقاجان پور
محل تولد: قزوين
تحصیلات: دانش آموز
سن: 22
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: 1367

«... اين جانب محمد آقاجان پور كه در روز 7آذر 66 به دست رزم آوران ارتش آزاديبخش ملي ايران به اسارت درآمدم و فعلاً نيز در نزد برادران مجاهد به سر ميبرم، با شناخت كاملي كه از مجاهدين و رژيم پليد خميني به دست آوردم، اعلام پيوستگي به ارتش آزاديبخش ملي ايران را مي نمايم تا دوشادوش رزمندگان ارتش آزاديبخش ملي ايران عليه خميني سفاك و جنگ طلب بجنگم. باشد كه قدمي در راه آزادي خلق در زنجير ايران برداشته باشم...».
با همين عزم جزم بود كه سرباز آزاده محمد آقاجان پور، راه آزادگي و شرف را برگزيد و در جبهه خلق و مقاومت سلاح برگرفت. در عمليات كبير فروغ جاويدان شركت كرد و با دشمن پليد چنگ در چنگ شد و سرفرازانه به شهادت رسيد. همرزمانش پيكر پاك او را در محل گردنه حسن آباد در خاك ميهن به خاك سپردند.
سلام بر او كه در اوج شرف و آزادگي جاودانه شد.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

مجاهد شهید فاطمه دانایی


مشخصات مجاهد شهید فاطمه دانایی
محل تولد: سمنان
سن: 23
تحصیلات: دیپلم
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: 1367

فاطمه دانايي از سال 58 فعاليت سياسي را در بخش دانش آموزي ستاد مجاهدين در شهرستان سمنان شروع كرد. با دستگيري برادرش در تيرماه 60 ارتباط وي قطع شد. در مهرماه سال 60 دستگير شد و بيش از يك سال در زندان خميني دژخيم به سر برد. در زندان با تشكيلات مجاهدين ارتباط برقرار كرد و پس از خلاصي از زندان درصدد وصل به سازمان برآمد. وقتي در سال 66 برادرش نيز از زندان آزاد شد به اتفاق وي از كشور خارج شد و خود را به منطقه رساند. در تقاضانامه اش نوشت:
«... با ايمان و اعتقاد كامل به ايدئولوژي و استراتژي و سياستهاي سازمان و با آگاهي واختيار تام درخواست رفتن به منطقه و پيوستن به ارتش آزاديبخش را دارم تا بتوانم همراه و همدوش با برادران و خواهران رزمنده و مجاهدم سلاح به دوشت گرفته و با مزدوران خميني ضدبشر بجنگم و حاضرم در اين راه جانم را فداي خلق و انقلاب بنمايم...». تقاضانامه ـ 25آذر 66
با ورود به ارتش آزاديبخش دنياي نويني به رويش گشوده شد. با سخت كوشي و جديت به فراگيري آموزشها پرداخت و خود را براي روز نهايي آماده كرد. در عميات فروغ جاويدان با خشم و كين مقدس و انقلابيش به ميدان نبرد با دشمن ضدبشري شتافت و طي يكي از نبردها پس از رزمي قهرمانانه، به شهادت رسيد و به كهكشان شهيدان پيوست.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۸ آبان ۴, شنبه

مجاهد شهید مجتبی بیگی دارگانی


مشخصات مجاهد شهید مجتبی بیگی دارگانی
محل تولد: اصفهان
شغل: کارمند
سن: 22
تحصیلات: دیپلم
محل شهادت: اصفهان
تاریخ شهادت: 1360

مجتبی بیگی دارگانی فرزند رضا در بهمن ۱۳۳۸ در اصفهان به دنیا آمد. وی که پس از اخذ دیپلم اقتصاد در کارخانه زاینده رود استخدام شد، در سال ۵۷ با سازمان مجاهدین آشنا شد و از همان زمان به فعالیت و هواداری در مسیر دفاع از مجاهدین و آرمان آزادی پرداخت. مجتبی بیگی که مسئول توزیع نشریه در اصفهان بود در سال ۶۰ دستگیر و به نقل از دوستانش هشتم آبان ماه در زندان دستگرد اصفهان تیرباران شد. تاریخ اعدام مجبتی را روزنامه‌های رژیم دهم آبان ذکر کردند و محل دفن شهید تخت فولاد اصفهان تکیه خادم الشعریه است.



با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۸ مهر ۲۵, پنجشنبه

مجاهد شهید غلامعلی پناهی


مشخصات مجاهد شهید غلامعلی پناهی
محل تولد: اصفهان
شغل: افسر پليس
سن: 24
تحصیلات: -
محل شهادت: اصفهان
تاریخ شهادت: 1362

متاسفانه از اين شهيد  قهرمان عکس، خاطرات و زندگینامه نداريم بنابراين از هموطنانى كه اين قهرمان خلق را مي‌شناسند درخواست داريم اطلاعات خود را به آدرس aida.nikjo@gmail.com براى ما ارسال كنند.

مریم رجوی: حیات و حاکمیت این رژیم در گروی اعدام‌هاست زیرا اگر اعدام‌ نباشد، دیگر چه چیزی جلودار انفجار خشم عمومی و اجتماعات جوشان توده‌های مردم است؟

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

مجاهد شهید محمد جعفر پناهی


مشخصات مجاهد شهید محمد جعفر پناهی
محل تولد: شهرکرد
تحصیلات: متوسطه 
سن: 21
محل شهادت: اصفهان
تاریخ شهادت: 1361

مریم رجوی: حالا سؤال این است که در برابر چنین هیولایی آیا باید تسلیم شد؟ یا که باید ایستاد و مقاومت کرد و پاسخ داد؟ و راستی کدام دیکتاتوری است که مقاومت عادلانه و بر حق را به تروریسم متهم نکند و تلاش نکند آزادیخواهان و مخالفان خود را با اتهام خشونت‌طلبی از میدان بدر کند و کدام دیکتاتور و جبار و غداری با سکوت و تسلیم قربانی، از جنایت دست برداشته است؟

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۸ مهر ۲۴, چهارشنبه

مجاهد شهید خدامراد پناهی


خدامراد پناهی سال ۱۳۳۷ در شهرکرد متولد شد او سال ۱۳۶۲ در زیر شکنجه در زندان اصفهان به شهادت رسید.
بعدها قبری را به مادرش نشان داده بودند که آنجا دفن شده است. وقتی مادر از کسی که در قبرستان کار می کرد پرسید او گفته بود بعد از شکنجه بسیار این مجاهد دلیر جسدش را تکه تکه کرده و داخل کیسه گذاشته و به او داده بودند که او دفن کند. مادر نشانی از پسرش به او می‌دهد و او هم تایید می کند که همین مجاهد بوده است.

مریم رجوی: مردم و تاریخ ایران در جاده پیروزی محتوم حرکت می‌کنند.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

مجاهد شهید آذر روستایی آذرخشی درقلب تیرگی


مشخصات مجاهد شهید آذر روستایی
محل تولد: اصفهان
تحصیلات: ديپلم
سن: 20
محل شهادت: تهران
تاریخ شهادت: 1362

من از آن نوازش سبز می‌گویم،
که درخون خویش ستبر می‌روید
و در ضربان تبدار آخرین فریادش،
بر سینه عفن جلادان رگبار مرگ می‌گشاید
و تاریخ خویش را در غرش مسلسلش می‌نویسد
به قلم یکی از همزنجیران از بند رسته‌اش

اولین باری که دیدمش، روزی بود که به‌بند 311اوین منتقل شدم ، در اثر 4ماه شکنجه های بی‌وقفه، دژخیمان مجبور شدند2 بار مرا برای عمل جراحی کلیه‌ و یکبار برای پیوند پوست کف پاهایم به‌اتاق عمل ببرند و از آنجا به‌این بند منتقل شدم. وقتی وارد سلول شدم. بدون هیچ سابقه آشنایی، روی زانوهایش خزید، جلو آمد و مرا در‌آغوش گرفت.
به‌سختی می‌شد باور کرد که با آن قدبلند و گونه‌های پر و چشمان گودرفته‌اش واقعاًً 15ساله باشد. به‌زودی متوجه شدم که شدت شکنجه‌ها در فاصله کوتاهی او را به‌این روز انداخته است. پاهایش ورم کرده و باندپیچی‌شده بود. اسمش آذر روستایی بود و همان روز هم اندکی قبل از ورود من به‌سلول، تازه از بازجویی برگشته بود. به‌زودی به‌من فهماند که هوادار مجاهدین و از میلیشیاهای دانش‌آموزی بوده است. در همان یکی دو روز اول ویژگی اصلیش را می‌شد تشخیص داد: آذر روستایی با آرامش و سکون بیگانه بود.
هر روز او را برای باز جویی می‌بردند و با پاهای خون آلود بر‌می‌گرداندند. وقتی به‌سلول بر‌می‌گشت انگار نه انگار که از روی تخت شکنجه آمده است، تازه شروع می‌کرد به‌رسیدگی و دلداری دادن دیگران. ابتدا روی زانوهایش راه می‌رفت و خود را از این طرف به‌آن طرف اتاق می‌رساند تا کمکی به‌یک مجروح و شکنجه‌شده دیگر بکند. اما یکی دوساعت بعد بلند می‌شد و بدون این‌که خم به‌ابرو بیاورد روی پاهایش، اگر چه به‌سختی راه می‌رفت و از بقیه پرستاری می‌کرد.
یک روز که از بازجویی برگشته بود، وقتی با تعجب نگاهش می‌کردم از خودم می‌پرسیدم مگر کجای بدنش دیگر از زخم شکنجه سالم مانده است که این اندازه جسور و بی‌پرواست. انگار حرفم را خوانده باشد با خنده آشنایی که در عین شادابی، آرامش عمیقی داشت، درحالی‌که با انگشت به‌قلبش اشاره می‌کرد، آهسته در گوشم گفت:
این‌جا چیزی هست که دست هیچ‌کس به‌آن نمی‌رسد. چون فقط جای مسعود است. تا وقتی که هر مجاهدی زنده است، پشت و پناه اوست و وقتی شهید شد، بال در می‌آورد و در قلبهای جدیدی که از این خون سبز می‌شوند، تکثیر می‌شود.
به نظر می‌رسید که در سلول وضع من از سایرین بدتر است. به‌خصوص وقتی که چند روز بعد از عمل جراحی، مرا برای بازجویی برده بودند، به‌حال اغماء افتاده بودم و در همان حال به‌سلول برگرداندند. آن روز بازجو با پوتین لگدی به‌دهنم زده بود که دوتا ازدندان هایم شکسته بود و فکم درد شدیدی داشت که تا مدتی نمی‌توانستم دهانم را باز کنم. آذر شبها کنارم می‌نشست و دانه‌های خرما را تاجاییکه می‌شد در آب نرم می‌کرد و در دهانم می‌گذاشت.
مدتی بعد از رسیدنم به‌بند311، یک شب مرا برای بازجویی صدا زدند و باز به‌حالت اغماء به‌سلول برگرداندند، وقتی به‌هوش آمدم از بچه‌ها شنیدم که همان شب، آذر و تعدادی دیگر از بچه‌ها را صدا زده بودند که با همه وسایلشان بروند. کاملاًً مشخص بوده که آنها را برای اعدام می‌برند. سایر بچه‌ها برایم تعریف کردند که آذر بالای سرم آمده بود تا بامن خداحافظی کند و هر‌چه کرده بود من به‌هوش نیامده بودم. او مدام تکرار می‌کرده است که چشمهایت را باز کن من دارم می‌روم و می‌خواهم با تو خداحافظی کنم وقتی از به‌هوش آمدن من ناامید شده بود به‌بچه‌ها سفارش کرده بود که مراقب من باشند و به‌جای او از من خداحافظی کنند.
صبح روز بعد از میان کسانی‌که همراه آذر به‌پای جوخه اعدام برده شده بودند یک نفر برگشته بود. او مدام در سلول قدم می‌زد و بیقرار بود. زیرلب با خودش حرف هایی را زمزمه می‌کرد. هرازگاهی با خشم و عصبانیت، پی‌در‌پی تکرار می‌کرد: مرگ بر‌خمینی .
چند ساعتی با همین وضع گذشت. من نمی‌دانستم که او را از چه ساعتی به‌سلول ما آورده‌اند، حوالی عصر همان روز به‌سراغم آمد و کنارم نشست و داستان شب پیش و آن چه را بر‌آذر گذشته بود حکایت کرد. معلوم شد که او را برای ترساندن و اجرای اعدام مصنوعی همراه با اعدام حقیقی سایرین برده بودند.
پیش از صحبت های او، من صحنه‌های فجیع شکنجه بسیار دیده و شنیده بودم، ولی وقتی او صحبت می‌کرد، کلماتش تمام سلولهایم را می‌لرزاند و احساس می‌کردم که نفرت تمام رگهایم را به‌مرز انفجار می‌رساند.
می‌گفت: همه ما را به‌اتاق وصیت‌نامه بردند. تعداد بچه‌ها زیاد بود. اعم از خواهر و برادر، همگی با دست های دست بند زده و پاهای شکنجه‌شده و خون آلود، تعداد آن‌قدر زیاد بود که غیر از اتاق وصیت نامه در راهرو هم نشسته بودند.
ناگهان 5یا 6نفر ازبازجوها سراغ آذر آمدند و او را از میان ما بیرون کشیدند و به‌یکی از اتاقهایی که در همان راهرو بود بردند. چند لحظه بعد صدای فریادهای آذر بلند شد او از دستشان فرار کرده و از اتاق بیرون آمده بود. وحشیانه دنبالش می‌دویدند و لباس هایش را از تنش در می‌آوردند. برادرانی که با دست و پای بسته در راهرو شاهد این صحنه‌های رذیلانه بودند از خشم و عصبانیت فریاد می‌کشیدند و بعضیها سرشان را به‌دیوار می‌کوبیدند. جنایتکاران عمد داشتند تا این جنایت و تجاوز رذیلانه را در مقابل چشمان تعدادی از زندانیان انجام دهند و خمینی را در چهره حقیقیش به‌آنها بشناسانند
در چنین فضایی بود که ما را از اتاق وصیت‌نامه و راهرو کنار آن پشت سرهم برای اعدام می‌بردند. حدود ساعت 3صبح بود که صدای شعار دادنهای آذر را شنیدم که بی‌وقفه شعار می‌داد مرگ برخمینی، درود بررجوی . لحظاتی بعد صدایش باصدای سایر بچه‌ها در هم آمیخت و با رگبارهای پیاپی مسلسها فرو‌نشست.
در آن فضای پر از بهت و حیرت و انتظار اعدام شدن، چشم بندم را باز کردند و در مقابل چشمانم به‌یکایک بچه‌ها تیر خلاص زدند. درست در پای تیرک وسطی از صف طولانی تیرکها، پیکر بیجان آذر روستایی بی هیچ تن‌پوشی غرقه در خون بود.
این صحنه‌،قدرت تکلم و هر واکنشی را از من سلب کرده بود. دوباره چشمانم را بستند و مرا از تیرک اعدام جدا کردند. وقتی به‌پایین تپه‌های اوین رسیدیم، انگار می‌خواستند مطمئن شوند که آن چه دیده‌ام خواب و خیال نبوده است. دوباره چشم بندم را برداشتند و در مقابلم تلی از دمپاییهای خون‌آلود روی هم انباشته بود .
شاهد این صحنه را مدتی بعد از سلول ما بردند و دیگر از او خبری نیافتیم1‌. تا سه سال بعد که در زندان بودم، میلیشیای 15ساله‌یی به‌نام آذر روستایی و آن شب سخت و سنگین و فراموشی‌ناپذیر، مونس و همدم تمام شبها و روزهایم بود. در یکی از مواقعی که برای چهارمین عمل جراحی مرا از اوین به‌بیمارستانی برده بودند، توانستم با کمک مردم از دستشان فرار کنم و خودم را به‌پایگاه های مجاهدین در منطقه مرزی برسانم.
در این سال ها، خاطره آذر و بسیاری از شهیدان دیگر، هرگز مرا آرام نگذاشته است. وقتی به‌آن روزها فکر می‌کنم، در تمام لحظه هایی که در زندان ها گذشته و می‌گذرد؛ زندگی در توفنده‌ترین ضربانش تنها با نام مسعود در زندان ها جریان داشته است. در همه دست های زنجیر شده، گلوهای پاره شده و پاهای خونین و تخت های شکنجه قهرمانان ما در برابر هر شقاوتی پرچم عشق به‌مسعود و نام پاک او را بر‌افراشتند.
26 سال است بی‌پرده می‌گویند نابودشان کردیم و می‌خواهیم نسلشان را بر‌اندازیم. اما به‌قول مسعود که بسیار پیش از آنها گفته بود: بیچاره شب پرستان، با نسل ایمان و با سلاله خورشید چه خواهند کرد؟
به‌یقین هیچ‌کس به‌اندازه مسعود خمینی را نشناخته بود و هم اوست که بیش از همه به‌پاکبازی و مقاومت نسلی که پرورده است ایمان دارد‌.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۸ مهر ۲۲, دوشنبه

مجاهد شهید مهدی جلالیان


مشخصات مجاهد شهید مهدی جلالیان
محل تولد: قزوين
تحصیلات: دانشجو
سن: 31
محل شهادت: تهران
تاریخ شهادت: 1367

مریم رجوی: سخن گفتن از قصه خونین‌شان ممنوع است و پرس و جو از سرنوشت‌شان جرم است. اما سرود سرخ‌شان هم‌چنان در ضمیرها و قلب‌ها جاری است.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۸ مهر ۲۱, یکشنبه

مجاهد شهید علیرضا سلیمانی


مشخصات مجاهد شهید علیرضا سلیمانی
محل تولد: شهرکرد
تحصیلات: متوسطه 
سن: ۲۳
محل شهادت: مشهد
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷
متاسفانه از اين شهيد  قهرمان عکس، خاطرات و زندگینامه نداريم بنابراين از هموطنانى كه اين قهرمان خلق را مي‌شناسند درخواست داريم اطلاعات خود را به آدرس aida.nikjo@gmail.com براى ما ارسال كنند.

مریم رجوی: از سه دهه پیش، دهها هزار نفر بر اساس اتهام‌های ناحق و باطل و اکثراًً بدون گذراندن هر گونه روند قضایی فقط به‌خاطر مخالفت با رژیم اعدام شده‌اند.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۸ مهر ۲۰, شنبه

مجاهد شهید خلیل رمضانی ریزی


مشخصات مجاهد شهید خلیل رمضانی ریزی
محل تولد: اصفهان
شغل: سرباز وظيفه
سن: 28
تحصیلات: متوسطه
محل شهادت: کرج
تاریخ شهادت: 1366

متاسفانه از اين شهيد  قهرمان عکس، خاطرات و زندگینامه نداريم بنابراين از هموطنانى كه اين قهرمان خلق را مي‌شناسند درخواست داريم اطلاعات خود را به آدرس aida.nikjo@gmail.com براى ما ارسال كنند.

مریم رجوی: خامنه‌ای و دیگر مرتکبان جنایت علیه بشریت باید در برابر عدالت قرار بگیرند.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۸ مهر ۱۸, پنجشنبه

مجاهد شهید زهرا رضایی


مشخصات مجاهد شهید زهرا رضایی
محل تولد: اصفهان
تحصیلات: متوسطه
سن: 18
محل شهادت: اصفهان
تاریخ شهادت: 1360

مریم رجوی: طرح ما برای آینده ایران این است که هیچ‌کس به‌خاطر اعتقاد یا عدم اعتقاد به یک دین یا به‌خاطر دست برداشتن از آن، آزادی و حقوق‌ و جان خود را از دست ندهد.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۸ مهر ۱۶, سه‌شنبه

مجاهد شهید داوود ابراهیمی اوریمی


مشخصات مجاهد شهید داوود ابراهیمی اوریمی
محل تولد: يزد
تحصیلات: فوق ديپلم
سن: 37
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: 1367

به ياد مجاهد شهيد داوود ابراهيمي اوريمی
داوود ابراهيمي (فرمانده سهراب)، ستاره ديگری از كهكشان شهيدان فروغ جاويدان است. داوود از سال 56 و هنگامی كه دانشجو بود وارد فعاليتهای سياسی شد. وی پس از قيام با گشايش جنبش مجاهدين، در ارتباط مستقيم با سازمان قرار گرفت و مسئوليتهای مختلفي را در تهران و استان مازندران به عهده داشت.
در مهرماه سال 61 از طريق كردستان به منطقه مرزي رفت و دوران جديدي را در مبارزه با رژيم خمينی آغاز كرد. فرمانده سهراب از همان ابتدا چه به خاطر شهامت و جسارت انقلابيش و چه به خاطر كارايي و توانمنديهای اجراييش، در زمره فرماندهان مجاهدين در منطقه بود.
او مدتي فرماندهی يكي از پايگاههای اصلی مجاهدين را به عهده داشت.
پس از تشكيل ارتش آزاديبخش، فرمانده سهراب به عنوان فرمانده هنگ آموزشی، از جمله كساني بود كه در آموزش رزمي و نظامي رزمندگان، نقش چشمگيری داشت. او در چندين رشته عمليات به عنوان فرمانده صحنه يا معاون فرمانده شركت داشت.
از ويژگيهای اين فرمانده دلير، فروتني و تواضع او، در عين قاطعيت انقلابيش، بود.
فرمانده سهراب در عمليات كبير فروغ جاويدان در موضع معاون يك تيپ رزمي ارتش آزاديبخش، يكي از صحنه های حماسي آن را آفريد و در اوج جسارت و پاكباختگی چهره در خون كشيد و به سلسله ستارگان فروغ جاويدان پيوست.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

مجاهد شهید علی حاج قاسمی


مشخصات مجاهد شهید علی حاج قاسمی
محل تولد: يزد
شغل: لوله کش
سن: 45
تحصیلات: -
محل شهادت: تهران
تاریخ شهادت: 1372

مریم رجوی: این آرمان، در ۴۰سال، ۱۲۰هزار شهید آزادی داشته است. از جمله ۳۰هزار تن، تنها به‌خاطر ایستادگی بر سر نام مجاهد خلق در سال ۶۷قتل‌عام شدند و نیم میلیون نفر دستگیر و سبعانه شکنجه شدند.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۸ مهر ۱۴, یکشنبه

مجاهد شهید علی نیک بخت


علی نیک‌بخت سال۱۳۴۰ در شهرکرد متولد شد. او بعد از گذراندن تحصیلات متوسطه در رشته مهندسی مشغول به تحصیل شد. در مهرماه۵۷ برای ادامهٌ تحصیل به آمریکا رفت و همزمان با تحصیلاتش با انجمن هواداران مجاهدین ارتباط برقرار نمود. در سال۶۰ با شروع مقاومت انقلابی درحالی‌که سال آخر دانشگاه بود، تحصیل را رها کرد و مبارزهٌ تمام‌عیار و حرفه‌یی را انتخاب نمود تا به مسئولیت انسانی و انقلابیش پاسخ دهد. 
در سال۶۴، او که به افق تابناکی چشم دوخته بود، تصمیم دیگری در جهت ارتقای مبارزه‌اش گرفت، خواستار اعزام به منطقه و شرکت در صفوف مقدم نبرد شد: 
«…‌امیدوارم که به چنان صلاحیتی رسیده باشم که شایستهٌ مبارزه و بودن در صفوف مقدم جبهه را داشته باشم…». تقاضانامه ـ ۱۳مرداد۶۴ 
در مرداد۶۴به منطقهٌ مرزی اعزام شد و پس از گذراندن هنگ آموزشی به یکی از واحدهای نظامی منتقل شد. علی مدتی نیز در فرستندهٌ صدای مجاهد در بخش فنی و حفاظت مسئولیت داشت. در عملیات فروغ جاویدان در صحنه‌های مختلف این نبرد حضور فعال داشت و مسئولیت جابه‌جایی رزمندگان را در شرایط سخت و متحول صحنه‌های نبرد به‌عهده داشت. سرانجام مجاهد شهید علی نیک‌بخت حین انجام مأموریت، پس از درگیری سخت با مزدوران به‌شهادت رسید.عهد و پیمان و انتخاب سترگش را با خون امضا کرد و به کهکشان جاودانه‌فروغها پر کشید.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

مجاهد شهید اسماعیل سلیمی


مشخصات مجاهد شهید اسماعیل سلیمی
محل تولد: قزوين
تحصیلات:‌ ديپلم
سن: 31
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: 1367

اسماعیل سلیمی از فرزندان دلیر مردم قزوین بود که فعالانه در قیام ضد سلطنتی شرکت داشت و از ابتدای فاز سیاسی به مجاهدین پیوست. پس‌از ۳۰خرداد۶۰ به تشکیلات سازمان در گرگان منتقل شد. 
در سال۶۲ به منطقه اعزام شد و تا لحظهٌ شهادت در بخشهای مختلف سازمان فعالیت داشت. در عملیات کبیر فروغ جاویدان، فرمانده یک گردان تانک بود. حین پیشروی از دشت حسن‌آباد به ‌سوی تنگهٌ چهارزبر بسیاری از مردوران دشمن را به هلاکت رساند و در اوج صلابت و رزمندگی چهره در خون کشید و به جاودانه فروغهای آزادی پیوست.
«من در همان سال۵۶ که با روحانیت به‌اصطلاح مبارز قزوین علیه شاه مبارزه می‌کردم، وحشت آنها را از مبارزهٌ مسلحانه به‌عینه می‌دیدم. چند‌بار دیدم که پلاکاردهای سازمان را از داخل تظاهرات مردم جمع می‌کردند. وقتی از آنها می‌پرسیدم چرا این کار را می‌کنید؟ می‌گفتند اینها باعث خونریزی می‌شوند. در همان سال کم‌کم هوادار سازمان مجاهدین شدم و با پیروزی انقلاب به جنبش مجاهدین پیوستم… برای جنگ با خمینی قبضهٌ سلاحی را می‌فشارم که بغض فروخوردهٌ یک خلق در آن تبلور یافته است. خلقی که هر صبح و هر شام با جگری سوخته، چشم باز و بسته می‌کنند. سلاحی که یادگار اشرف و سردار است. سلاحی که مسعود و مریم، این پرچمداران شرف و آزادگی به دستم داده‌اند… با این سلاح می‌جنگم، تا با نام اسلام که پیام‌آور صلح و برابری است، خلقی را دیگر به بند و مسلخ نکشند…». وصیتنامه ـ ۱۹ تیر ۶۶

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۸ مهر ۱۱, پنجشنبه

مجاهد شهید معصومه یاسینی


مشخصات مجاهد شهید معصومه یاسینی
محل تولد: شاهرود
سن: 23
تحصیلات: دیپلم
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: 1367

معصومه یاسینی پس از قیام ضدسلطنتی برای ادامهٌ تحصیل به آمریکا رفت. او به‌تدریج دریافت که خمینی دزد بزرگ انقلاب ایران است با شروع حاکمیت مطلقهٌ اختناق و خفقان، نتوانست در برابر سرنوشت مردمش بی‌تفاوت بماند و به هواداری از مجاهدین برخاست. 
در سال۶۲ با انجمن هواداران سازمان در آمریکا ارتباط برقرار کرد و قدم به صحنهٌ مبارزهٌ سیاسی گذاشت. در سال۶۶ در فعالیتهای مالی به‌نفع مقاومت شرکت فعال داشت. 
در اعتصاب غذای جهانی هواداران مجاهدین به‌مدت ۶۰روز شرکت کرد. پس از آن تصمیم قاطع خود را برای شرکت در صف مقدم نبرد گرفت و در تقاضانامه‌اش در آبان۶۶ نوشت: «این‌جانب معصومه یاسینی (اشرف) مختارانه و آگاهانه درخواست پیوستن به صفوف ارتش‌آزادیبخش را می‌نمایم و از هر نظر مدیون سازمان هستم که این زمینه را برایم فراهم نمود که دین خود را بتوانم در راه آزادی خلق درزنجیرمان ادا نمایم. با آگاهی و سلامتی کامل روحی و جسمی و شناختن خط سیاسی و ایدئولوژیکی سازمان درخواست خودم را مبنی بر ‌وصل شدن به صفوف ارتش آزادیبخش دوباره تأکید می‌کنم». 
سرانجام در بهار۶۷ به منطقه آمد و در تیپهای رزمی سازماندهی شد. هر روز که می‌گذشت، عزمش در پیمودن راهی که انتخاب کرده بود، جزمتر می‌شد و با خوشحالی زیاد از زمانی که تصمیم به مبارزهٌ حرفه‌یی گرفته بود یاد می‌کرد و می‌گفت: «آن‌جا، جای ما نبود باید می‌آمدیم». 
در عملیات فروغ جاویدان شرکت کرد و قهرمانانه جنگید. پس از سه روز نبرد سرانجام به‌شهادت رسید و خون پاکش فدیهٌ رهایی خلق قهرمان ایران شد. 

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید