مشخصات مجاهد شهید زهره سبکتکین
محل تولد: اصفهان
تحصیلات: دانشجو
سن: 22
محل شهادت: تهران
تاریخ شهادت: 1360
درود به همة صداها و حنجره هايي كه در ايام پرتلاطم روز دانشجو آزادي رو فرياد كردند و دست مريزاد به همه ي اون مشتها و قلبهايي كه يكي شدن و اتحاد رو آموختن و در هفته آذران جاوداني، چنين خروشي رو به پا كردند. اما آذر شدن و خروشيدن فقط مال يك روز و يك ماه نيست. دانشگاه هميشه آتشكدة آذرها و فريادها بوده، دانشگاه هميشه خاستگاه نسل آگاه و بيدار اين ميهن و امتداد صداي پيشتاز بوده. نسلي كه پرواز در ميان آتشها رو برگزيد و كوچي سرخ رو آغاز كرد چه بسيار جوونهايي بودن كه از همين دانشگاه بپاخاستند و به ما گفتند كه بايد به هرقيمت راه رو ادامه داد.
همكلاسي ها و هم دانشكده يي هايي كه پيش از اين، اين نيمكتها و كلاس ها به اونها تعلق داشته به ما آموختن كه رسيدن به گوهر بي همتاي آزادي، دست يافتني است، و فقط بايد براي يافتن اون فدا كرد و از خود گذشت. همونهايي كه با يقين و عمل خودشون به ما اين درس رو دادن كه هر كي خورشيد رو ميخواد بايد كه پا در اين راه بذاره و هيچگاه تا بحال الماس آزادي رو در سيني طلايي به خلقي هديه نكردند. پس بياييد با هم نامهاي اونها رو برشماريم و با چهره هاي اونها آشنا بشيم.
مجاهد شهید زهره سبکتکین : «يقين دارم كه از هر قطره خون ميليشيا، شكوفه هاي آگاهي در اذهان توده ها جوانه ميكند.»
وصيتنامه مجاهد شهيد زهره سَبُكْتَكين:
بنام خدا و بنام خلق قهرمان ايران
پدر و مادر عزيزم؛
من بخاطر ايماني كه به درستي راه خدا و عشق عميقي كه نسبت به توده هاي محروم در دلم احساس ميكردم و به خاطر نفرت عميقي كه از مسببين اين نابسامانيها در سرتاسر وجودم موج ميزد… يگانه تبلور اسلام انقلابي را در آرمانهاي توحيدي مجاهدين خلق يافتم و افتخار ميكنم كه در راهي قدم برميدارم كه بنيانگذارانش مجاهدين شهيد حنيف نژاد و سعيد محسن و بديع زادگان ميباشند و ادامه دهندگانش كادر مركزي مجاهدين خلق به ويژه شهيد زنده نسل انقلاب برادر مجاهد مسعود رجوي ميباشد. و افتخار ميكنم كه جزئي از كاروان شهداي مجاهد خلقي باشم كه با عملكرد انقلابي و مكتبي خود سعي در زدودن زنگارهاي ارتجاعي از دامن اسلام را دارند و يقين دارم كه از هر قطره خون ميليشيا، شكوفه هاي آگاهي در اذهان توده ها جوانه ميكند تا آنگاه كه به دست تواناي توده ها در بستري از خون پيشتازان راه رهايي اين سلاله هاي خورشيد، بهار واقعي توده ها فرا رسد.
مامان عزيزم، دوست دارم كه به جاي افسوس و ناراحتي افتخار و سربلندي نصيبتان شود، كه فرزندتان به دست دشمن آزاديها شهيد ميشود. مامان براي انقلاب رهائيبخش ما خونهاي زيادي ريخته ميشود. مهم اين است كه اين خونها را به مشعل آگاهي مردم بدل كنيم. مامان عزيز اگر زماني دلتنگ شدي، تمام ميليشياها را فرزند خودت بدان و از هرگونه كمك به آنها دريغ مكن. برايتان از خدا صبر و پايداري آرزو ميكنم.
زهره- ساعت 12 – 22/2/60
به چكاوك، نتوان گفت مخوان
و به رود، نتوان گفت بمان
به خورشيد نتوان گفت برخويش متاب
و به آزادي نتوان گفت در حبس بمان
سخن ازآوايي است
كه پس از خواندن مرغان سحر
نه به نجوا كه به فرياد بلند انجامد
صداهاي امروز امتداد همون فريادهاي پرطنينيه كه پيش از اين همكلاسي هامون كشيدند. همونهايي كه رو در روي دژخيم در سياهچالها و زندانها با استواري ايستادند و آموزگار مقاومت و پايداري شدند. پس به صف اين نسل سلحشور نگاه كنيم و وفاي به عهد با خدا و خلق رو از بين خطوط چهره و برق نگاهشون ببينيم.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر