۱۳۹۵ آذر ۲۰, شنبه

مجاهد شهید حمید زمانی


مشخصات مجاهد شهید حمید زمانی
محل تولد: شاهرود
سن: 32
محل شهادت: شهر اشرف
زمان شهادت: 1388

زندگینامه مجاهد شهید حمید زمانی (فردین)
 ولا تحسبنّ الّذین قتلوا فی سبیل‌اللّه أمواتاً بل أحیاء عند ربّهم یرزقون
آنها که به پیکار در راه خدا برخاسته و به‌شهادت رسیده‌اند زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند.
 حمید زمانی (فردین) در سال ۱۳۵۶در یکی از شهرهای شهرستان شاهرود به نام علی آباد کتول بدنیا آمد در سال ۶۲ تحصیلاتش را آغاز کرد و در رشته حسابداری به تحصیلات متوسطه خود ادامه داد. وی در سال ۷۲ به تهران رفت و به حرفه خیاطی مشغول به‌کار شد. او که جوانی دلیر و بی‌باک بود و شور آزادگی در سر داشت، در قیام ۱۸تیر سال ۷۸، فعالانه شرکت کرد. گرچه قیام به‌وسیله خاتمی جنایتکار به خون کشیده شد ولی برای فردین با همان روحیه آزادیخواهانه که داشت، سرچشمه انگیزه‌های بالاتر برای یافتن راهی در مبارزه با رژیم پلید آخوندی شد. این جستجو لاجرم نمی‌توانست هیچ مقصدی جز اشرف داشته باشد بهمین خاطر حمید زمانی در سال ۸۰ به ارتش آزادی پیوست و در سالهای پرافتخار پایداری اشرف در عرصه‌های مختلف حضور فعال یافت.
فردین راه را با ایمان و اعتقادی عمیق آغاز کرد و چشم‌انداز پرشوری را برای خود در نامه‌یی به برادر مسعود چنین ترسیم کرد: «من مجاهد خلق اشرفی و مریمی و مسعودی با استعانت از منطق و راه مولایم حسین بن علی (ع) و جانشین برحق او در این دوران مسعود، یاد گرفتم که مشتهایم را همیشه گره کرده و رو به ظلم و جبر زمانه بگویم هیهات مناالذله تا وجودم را تمام‌عیار در این راه یعنی آزادی خلق و حاکم ایران عزیز بگذارم و جانم را فدیه مردم ستمدیده‌ام و برای رهایی آنها از بند جانیان ستمکار و مرتجعان دیو صفت حاکم کنم»
زند‌گی و هر قدم از راه که فردین در آن گام می‌زد هم‌چون کلماتی که بر ذهن و ضمیرش می‌گذشت پربار و ارزشمند بود آن‌جا که با رهبری نجوا می‌کرد: 
 «امام حسین مرا به سوی تو سوق داد همان‌طورکه خودت گفتی مجاهدین انتخاب شده‌اند، پس هرچه بلا از آسمان و زمین ببارد من همان‌طورکه خواهر مژگان یادمان داد می‌گویم الحمدلله علی حسن بلا‌ئک»
نوشته‌های فردین آکنده از ایمانی خدایی است به درستی راه، و خواسته و تقاضایش جز راه سپردن در مسیر شکوهمند حسینی نیست. «از خدا هیچ چیز به جز سلامتی مسعود و مریم و نابودی دشمنانشان نمی‌خواهم امیدوارم لیاقت آن را داشته باشم که در رکابش و در زیر پرچم هیهات مناالذله که به دوش می‌کشند و در رکاب مولا حسین بن علی باشم و مرا کافی است. سربه آستانشان می‌سایم و جانم را فدای رساندن آنها به آغوش خلق می‌کنم و تعهد می‌دهم با خون خود مسیر انقلاب را فرش کرده و انشاءلله بتوانم با خون خود گوشه‌ای از این راه را بگشایم و لبخندی از شکوفه‌های مریم و مسعود را بر لبان خلق جاری کنم. فرجامی که فردین برای خویشتن ترسیم کرده بود، گام به گام تحقق یافت تا تابلوی حماسه‌ای که او خود آن را در صافی وجودش دیده بود را بر کتاب والای افتخارات مجاهدین بیافزاید.
فردین مجاهدی بود که همواره در همه میدانها پیشقدم بود. دلی پاک و بزرگداشت سرشار از عشق و برافروخته از عطش سوزانی که برای آزادی مردم می‌تپید. همان قلبی که آماج گلوله مزدوران شد. روز سه‌شنبه و با هجوم گله‌های هار پلیس و ارتش عراق، فردین حال و هوای دیگری داشت. در جلوی درب وقتی مزدوران قصد داشتند خودروی آیفای او را ببرند با تمام قوا جلوگیری کرد و با تمام وجود جنگید و مانع ورود آن شد همانجا بود که جنایتکاران خودفروخته به رژیم، او را شناسایی کرده و قلبش را نشانه رفتند. تا تپش آن در سینه همه مجاهدان به انتقام این همه خونهای پاک پر تپش‌تر بماند.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
https://telegram.me/shahidanAzadi

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر